داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
در هوای دوستداران ،دشمن خویشم رهی
در همه عالم نخواهی یافت ،مانند مرا
باید خریدارم شوی
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
واز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران ،بازیچهء بازیگران
اول به دام آرم تو را وآنگه گرفتارت شوم
آشیان سوز
ای جلوۀ برق آشیان سوز تو را
وای روشنی شمع شب افروز تورا
زآن روز که دیدمت ،شبی خوابم نیست
ای کـــــــــــــــــــــــاش ندیده بودم آن روز تورا
جدائی
ای بی خبر از محنت روزافزونم
دانم که ندانی از جدائی چونم
باز آی که سرگشته تر از فرهادم
دریاب که دیوانه تر از مجنونم
تلخکامی
نظرات شما عزیزان:
|